معنی قله یاسوج

حل جدول

قله یاسوج

دنا


یاسوج

مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد


موزه یاسوج

از آثار تاریخی استان کهگیلویه و بویراحمد


قله

سرکوه

لغت نامه دهخدا

یاسوج

یاسوج. (اِخ) دهی است از بخش تل خسروی شهرستان بهبهان، با 150 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


قله

قله. [ق ُ ل َ] (اِ) نوعی از انگور. || اسبی که رنگش به زردی مایل باشد. (برهان).

قله. [ق ُل ْ ل َ] (اِ) نوعی از رنگهای اسب. (آنندراج) (بهار عجم):
کمیت قله نژاد آنکه داغ جم دارد
سبک درآر بمیدان و گرم گردانش.
خواجه سلمان (از آنندراج) (بهار عجم).
رجوع به قُلَه شود.

قله. [ق َ ل َه ْ] (ع مص) چرکین اندام و زرد شدن آن و داغ داغ شدن پوست از بسیاری ادرفن. || سیاه شدن اندام یا برکنده شدن پوست ازسختی و خشکی. و فعل آن از سمع است. (منتهی الارب).

فرهنگ معین

قله

(قُ لَّ) (اِ.) اسبی که رنگش به زردی مایل باشد.

بالاترین بخش کوه، بالای هر چیزی، جمع قلل. [خوانش: (قُ لُِ) [ع.] (اِ.)]

کلمات بیگانه به فارسی

قله

چکاد

فارسی به عربی

قله

ذروه، ربوه، قمه، نقطه

گویش مازندرانی

قله

دژ قلعه

فرهنگ فارسی هوشیار

قله

بلندترین نقطه چیزی را گویند بلندترین نقطه چیزی

فارسی به ایتالیایی

قله

zenit

معادل ابجد

قله یاسوج

215

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری